سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به من فرمان داد تا زبان سریانی را یاد بگیرم . [زیدبن ثابت]
 
پنج شنبه 90 اسفند 25 , ساعت 11:0 عصر


تک تک مردم برداشت های مختلف دارند . گوشتی که یکنفر با لذت می خورد برای دیگری زهر است .
زن و شوهری یک خر از بازار خریدند . در راه یک پسر بچه گفت :
- چقدر احمقند. چرا هیچکدام سوار خر نشده اند ؟
وقتی این حرف را شنیدند زن سوار بر خر شد و مرد در کنار آنها براه افتاد .
کمی بعد پیر مردی آنها را دید و گفت :
- مرد رئیس خانواده است . چطور زن می تواند در حالی که شوهرش پیاده راه می رود سوار خر شود ؟
زن با شنیدن این حرف فوراً از خر پیاده شد و جای خود را به شوهرش داد .
لحظاتی بعد با پیر زنی مواجه شدند . پیر زن گفت :
- عجب مرد بی معرفتی . خودش سوار خر می شود و زنش پیاده راه می رود
مرد با شنیدن این حرف بسرعت به زنش گفت که او هم سوار خر شود .
بعد به مرد جوانی برخوردند . او گفت :
- خر بیچاره ، چطور می توانی وزن این دو را تحمل کنی . چقدر به تو ظلم می کنند !
زن و شوهر با شنیدن این حرف فوراً از خر پیاده شدند و خر را به دوش گرفتند .
ظاهراً راه دیگری باقی نمانده بود . بعداً ، وقتی به پل باریکی رسیدند ،
خر ترسید و شروع به جفتک زدن کرد .
آنها تعادلشان را از دست دادند و به رودخانه سقوط کردند .
هیچوقت ممکن که همه شما را بستایند ، و یا لعنت کنند .
هیچگاه نه در گذشته ، نه در حال حاضر و نه در آینده چنین اتفاقی نخواهد افتاد .
بنابراین ، اگر وجدان راحتی داری از حرف دیگران زیاد دلخور نشو .



لیست کل یادداشت های این وبلاگ