سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] مؤمن را سه ساعت است : ساعتى که در آن با پروردگارش به راز و نیاز است ، و ساعتى که در آن زندگانى خود را کارساز است ، و ساعتى که در حلال و نیکو با لذّت نفس دمساز است ، و خردمند را نسزد که جز پى سه چیز رود : زندگى را سر و سامان دادن ، یا در کار معاد گام نهادن ، یا گرفتن کام از چیزهایى غیر حرام . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 83 اسفند 5 , ساعت 11:28 عصر

بی وفای من

وقتی دلم می گیره، وقتی دلم برات تنگ میشه، وقتی اونقدر اشک توی چشمام جمع شده که همه جا رو بارونی می بینم

آره، مثله حالا

دلمو خوش می کنم، به یاده تو.... به فکر تو

می برم اون بالاها، خیلی بالا
جایی که هیچ کسی نیس، جز یاده تو

به خودم میگم، عاشقشم؟
چی بگم، دروغ بگم، یا که نه؟ سکوت کنم

تو خیالای خودم، بدجوری اضطراب دارم
نگرانم، پریشون... منتظره یه فرصتم

چی میشه؟ چیکار میشه؟ اصلا چرا طوری بشه؟

کاشکی می شد که همش، یه خواب باشه، رویا باشه

می دونم، خوب می دونم، عاشقتم، همین و بس
گرچه تو فکره  یه عشقی، یکی که بهتر باشه

وقتی دلم می گیره، من با خدا، حرف می زنم
فقط از خدا میخوام، با تو باشم.... با تو باشم



لیست کل یادداشت های این وبلاگ