[ و مردمى را در مرگ یکى از آنان تعزیت گفت و فرمود : ] این کار نه با شما آغاز گردید ، و نه بر شما به پایان خواهد رسید . این رفیق شما به سفر مى‏رفت کنون او را در یکى از سفرهایش بشمارید ، اگر نزد شما بازگشت چه خوب و گرنه شما روى بدو مى‏آرید . [نهج البلاغه]
 
پنج شنبه 84 تیر 2 , ساعت 10:47 عصر

توی تردید یه رویا
پنجه در پنج خوابم
می دونم توی خیالت
مث عکسی رو حبابم
سوته دل شدن یه حرفه
ولی سوختن یه حقیقت
گریه شد مرهم قلبم
توی شبهای مصیبت
تپش یه ریز آینه
واسه قلبم یه نویده
قلبی که پرس عمرش
گل تنهایی نچیده
تو کجایی تا ببینی
که دلم هواتو کرده
بی تو با وفور شعله
لحظه هام خالی و سرده
وقت رفتن تو نموندی
توی راه سرنوشتم
کنج بیغول غربت
روی دیوار می نوشتم :
سوته دل شدن یه حرفه
ولی سوختن یه حقیقت
گریه شد مرهم قلبم
توی شب های مصیبت

با تشکر از دوست عزیزم ویروس



لیست کل یادداشت های این وبلاگ