وقتی مردی شما را بخواهد، هیچ چیز نمی تواند جلوی او را بگیرد.
اگر شما را نخواهد، هیچ چیز نمی تواند نگهش دارد.
دست از بهانه گیری برای یک مرد و رفتار او بردارید.
هیچوقت خودتان را برای رابطه ای که ارزشش را ندارد تغییر ندهید.
رفتار آرامتر همیشه بهتر است.
قبل از اینکه بفهمید واقعاً چه چیز خوشحالتان می کند، با کسی ارتباط برقرار نکنید.
اگر رابطه تان به این خاطر که مردتان آنطور که لیاقتش را دارید، با شما رفتار نمی کند، به اتمام رسید، هیچوقت سعی نکنید که با هم دو دوست معمولی باشید.
یک دوست با دوست خود بدرفتاری نمی کند.
پاگیر نشوید. اگر فکر می کنید که شما را در حالت تعلیق نگه داشته است، مطمئن باشید که حتماً اینکار را کرده است.
هیچوقت به خاطر اینکه فکر می کنید گذر زمان ممکن است اوضاع را بهتر کند، در یک رابطه نمانید. ممکن است یکسال بعد به خاطر اینکار از خودتان عصبانی شوید، چون اوضاع هیچ تغییری نکرده است.
تنها کسی که در رابطه می توانید کنترلش کنید، خودتان هستید.
از مردانی که پیش از ازدواج تقاضای رابطه جنسی میکنند دوری گزینید.
برای رفتاری که با شما دارد، حد و مرز بگذارید.
اگر چیزی ناراحتتان می کند، حتماً با او درمیان بگذارید.
هیچوقت اجازه ندهید، طرفتان همه چیزتان را بداند. پنهانکاری نکنید ولی تا حدودی هم مرموز باشید بد نیست. ممکن است بعدها بر ضد شما از آن استفاده کند.
شما نمی توانید رفتار هیچ مردی را تغییر دهید. تغییر از درون ناشی می شود.
هیچوقت نگذارید احساس کند او از شما مهمتر است... حتی اگر تحصیلات یا شغل بهتری نسبت به شما داشته باشد. او را به یک بت تبدیل نکنید.
او یک مرد است، نه چیزی بیشتر، و نه کمتر.
اجازه ندهید مردی هویت و وجود شما را توصیف کند.
هیچوقت مرد کس دیگری را هم قرض نگیرید.
اگر به کس دیگری خیانت کرد، مطمئن باشید که به شما هم خیانت خواهد کرد.
مردها طوری با شما رفتار می کنند که خودتان اجازه می دهید رفتار کنند.
همه مردها بد نیستند.
نباید فقط شما همیشه انعطاف از خودتان نشان دهید... هر مصالحه ای دو جانبه است.
بین از دست رفتن یک رابطه و شروع یک رابطه جدید، به زمانی برای ترمیم و التیام نیاز دارید... قبل از شروع کردن یک رابطه تازه، مسائل قبلیتان را باید به کل فراموش کنید.
هیچوقت نباید دنبال کسی باشید که مکمل شما باشد. یک رابطه از دو فرد کامل تشکیل می شود. دنبال کسی باشید که مشابهتان باشد نه مکملتان.
شروع رابطه و قرار ملاقات با اشخاص مختلف جهت یافتن بهترین فرد خوب است. نیازی نیست که با هر کس که دوست می شوید همان فرد مورد نظر شما برای ازدواج باشد.
کاری کنید که بعضی وقت ها دلش برایتان تنگ شود. وقتی مردی همیشه بداند که کجا هستید و همیشه در دسترسش باشید، کم کم نادیده تان می گیرد.
هیچوقت به مردی که همه آن چیزهایی که از رابطه می خواهید را به شما نمی دهد، به طور کامل متعهد نشوید.
این مطالب را برای بقیه خانم ها هم مطرح کنید.
با اینکار لبخند به لبان بعضی ها می آورید، بعضی ها را در مورد انتخابشان به فکر می اندازید و خیلی های دیگر را هم آماده می کنید.
می گویند یک دقیقه طول می کشد که یک فرد خاص را پیدا کنید، یک ساعت طول می کشد که او را تحسین کنید، یک روز تا دوستش بدارید و یک عمر تا فراموشش کنید زمان لازم است.
در زمان های قدیم هنگامیکه هندو ها با کشور های عربی مراوده تجاری داشتند
برای نوشیدن چای به همراه خود پیاله هایی را به این کشور ها خصوصا عراق
و شام قدیم آوردند که در آن کشور ها به بیاله معروف شد.پس از آن اروپاییانی که
برای تجارت به کشورهای عربی سفر میکردند چون در کشورشان از فنجان برای
نوشیدن چای یا قهوه استفاده میکردند هنگام بازگشت به کشورشان این پیاله ها را
به عنوان یادگاری میبردند و آن را East Tea Can مینامیدند یعنی یک ظرف چای شرقی
به تدریج این کلمه به کشور های شرقی بازگشت و در آنجا متداول شد.
در ایران باستان و آیین زرتشت
تعدد زوجات روا نیست و گفته شده همانگونه که
یک زن نمیتواند در یک زمان بیش از یک
شوهرداشته باشد مرد نیز نمیتواند در آن واحد
دو یا چند زن داشته باشد.
اختیار زن دوم در شرایطی خاص و
سخت که در آیین نامه زرتشتیان آمده جایز است
نظیراینکه زن اول فوت شده باشد..
در ایران باستان تنها در صورتی
فرد میتوانست با وجود زن اول زن دیگر اختیار
کند که زن اول به تشخیص پزشک عقیم بوده و خود
موافقت خویش را برای این کار اعلام کند و
رضایت داشته
باشد هدف از این عمل نیز بقا نسل و پرورش
فرزندانی نیک برای دین و دنیاست...
در مورد انواع
پیوند زناشویی در ایران باستان گفتنی است که
زن و مرد زرتشتی به 5 صورت و تحت عناوین : پادشاه
زن ، چاکر زن ، ایوک زن ، ستر زن ، خودسر زن پیوند
زناشویی میبستند که هر یک جداگانه به شرح زیر
است:
پادشاه زن : این
نوع ازدواج به حالتی گفته میشد که دختری پس
از رسیدن به سن بلوغ با موافقت پدر و مادر خود
با پسری ازدواج میکرد و پادشاه زن از
کاملترین حقوق و مزایای زناشویی برخوردار بود
و کلا همه دخترانی که برای نخستین بار و با
رضایت پدر و مادر ازدواج میکردند، پیوند
زناشویی آنان تحت عنوان پادشاه زن ثبت میشد
...
چاکر زن: این
نوع ازدواج به حالتی اطلاق میشد که زنی بیوه
به عقد و ازدواج با مرد دیگری در میآمد. این
زن با زندگی در خانه شوهر دوم خود حقوق و
مزایای پادشاه زن را در سراسر زندگی مشترک
دارا بود، ولی پس از مرگ آیین کفن و دفن و
سایر مراسم مذهبی اش تا سی روزه توسط شوهر دوم
یا بستگانش برگزارمیشد. ولی هزینه های مراسم
بعد از سی روزه به عهده بستگان شوهر اولش بود،
چون معتقد بودند در دنیای دیگر این زن از آن
نخستین شوهر خود خواهد بود و به همین علت
پیوند دوم او تحت عنوان چاکر زن یاد میشد.
حال برای برخی
ناآگاهان پیوند زناشویی از نوع چاکر زن را
اختیار کردن زن صیغه ای توسط پدران ما در
گذشته قلمداد کرده و پادشاه زن را زن عقدی
بیان میکنند که صحت ندارد...
ایوک زن : این
نوع ازدواج زمانی اتفاق میافتاد که مردی دختر
یا دخترانی داشت و فرزند پسر نداشت و ازدواج
تنها دختر یا کوچکترین دخترش تحت عنوان ایوک
ثبت میشد و رسم بر این بود که اولین پسر تولد
یافته از این ازدواج به فرزندی پدر دختر در
میآمد و به جای نام پدرش نام پدر دختر را بعد
از نامش میآوردند و این نوع ازدواج باعث شده
که برخی
افراد غیر مطلع برچسب ازدواج با محارم را به
زرتشتیان و ایرانیان باستان بزنند و اظهار
کنند که پدر با دختر خود ازدواج میکرده است.
اینک اشتباه
افراد ناآگاه کاملا مشخص شد و اتهام ازدواج با
محارم کاملا مردود است...
ستر زن : وقتی
که فرد بالغی بدون ازدواج در میگذشت، پدر و
مادر یا خویشان این فرد موظف بودند به خرج خود
و به یاد فرد درگذشته دختری را به ازدواج پسری
در میآورند. شرط این نوع ازدواج آن بود که
دختر و پسر متعهد میشدند که در آینده یکی از
پسران خود را به فرزند خواندگی فرد درگذشته
بدون زن و فرزند درآورند ...
خودسر زن : اگر
دختری و پسری پس از رسیدن به سن بلوغ برخلاف
میل والدین خود خواستار ازدواج با یکدیگر
میشدند و مصر بر این امر نیز بودند، با وجود
مخالفت والدین ازدواج آنها منع قانونی نداشت و
زیر عنوان خودرای زن ثبت میگردید و در این
بین دختر از ارث محروم میشد، مگر اینکه
والدینش به خواست خود چیزی به او میدادند یا
وصیت مینمودند که بدهند...
این نوع ازدواج ها در ایران
باستان انجام میشد امروزه ازدواج ها تحت این
عناوین ثبت نمیشود...
گفتنی است که طلاق در ایران
باستان وآیین زرتشتی مطرود و منفور است و تحت
شرایطی ویژه و در مواردی نادر و خاص طبق آیین
نامه زرتشتیان مجوز داده میشود ...
یوتاب :
سردار زن ایرانی که خواهر آریوبرزن سردار نامدار ارتش شاهنشاهی داریوش سوم
بوده است . وی درنبرد با اسکندر گجستک همراه آریوبرزن فرماندهی بخشی از
ارتش را بر عهده داشته است او در کوههای بختیاری راه را بر اسکندر بست .
ولی یک ایرانی راه را به اسکندر نشان داد و او از مسیر دیگری به ایران هجوم
آورد . از او به عنوان شاه آتروپاتان ( آذربایجان ) در سالهای 20 قبل از
میلاد تا 20 پس از میلاد نیز یادشده است . با اینهمه هم آریوبرزن و هم
یوتاب در راه وطن کشته شدند و نامی جاوید از خود برجای گذاشتند .
آرتمیز :
نخسیتن و تنها زن دریاسالار جهان تا به امروز . او به سال ?80 پیش از
میلاد به مقام دریاسالاری ارتش شاهنشاهی خشیارشا رسید و در نبرد ایران و
یونان ارتش شاهنشاهی ایران را از مرزهای دریایی هدایت می کرد . تاریخ
نویسان یونان او را در زیبایی – برجستگی و متانت سرآمد همه زنان آن روزگار
نامیده اند.آرتمیس نیز درست میباشد .
آتوسا :
ملکه بیش از 28 کشور آسیایی در زمان امپراتوری داریوش. هرودوت پدر تاریخ
از وی به نام شهبانوی داریوش بزرگ یاد کرده است و آتوسا را چندین بار در
لشگرکشی ها داریوش یاور فکری و روحی داریوش دانسته است . چند نبرد و لشگر
کشی مهم تاریخی ایران به گفته هرودوت به فرمان ملکه آتوسا صورت گرفته است .
آرتادخت :
وزیر خزانه داری و امور مالی دولت ایران در زمان شاهنشاهی اردوان چهارم
اشکانی . به گفته کتاب اشکانیان اثر دیاکونوف روسی خاور شناس بزرگ او
مالیات ها را سامان بخشید و در اداره امور مالی خطایی مرتکب نشد و اقتصاد
امپراتوری پارتیان را رونق بخشید .
آزرمی دخت :
شاهنشاه زن ایرانی در سال ?31 میلادی . او دختر خسرو پرویز بود که پس از”
گشتاسب بنده” بر چندین کشور آسیایی پادشاهی کرد . آذرمیدخت سی و دومین
پادشاه ساسانی بود . واژه این نام به چم ( معنی) پیر نشدنی و همیشه جوان
است .
آذرآناهید :
ملکه ملکه های امپراتوری ایران در زمان شاهنشاهی شاپور یکم بنیانگذار
سلسله ساسانی . نام این ملکه بزرگ و اقدامات دولتی او در قلمرو ایران در
کتیبه های کعبه زرتشت در استان فارس بارها آمده است و او را ستایش کرده است
. ( 2?2 ساسانیان )
پرین : بانوی
دانشمند ایرانی . او دختر کیقباد بود که در سال 92? یزدگردی هزاران برگ از
نسخه های اوستا را به زبان پهلوی برای آیندگان از گوشه و کنار ممالک
آریایی گردآوری نمود و یکبار کامل آنرا نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین
برای همیشه ثبت گردیده است . از او چند کتاب دیگر گزارش شده است که به
احتمال زیاد در آتش سوزی های سپاه اسلام از میان رفته است .
زربانو :
سردار جنگجوی ایرانی . دختر رستم و خواهر بانو گشسب . او در سوار کاری
زبده بوده است که در نبردها دلاوری ها بسیاری از خود نشان داده است . تاریخ
نام او را جنگجویی که آزاد کننده زال – آذربرزین و تخوار از زندان بوده
است ثبت کرده .
فرخ رو : نام او به عنوان نخستین بانوی وزیر در تاریخ ایران ثبت شده است وی از طبقه عام کشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید .
کاساندان :
پس از شاهنشاه ایران او نخسین شخصیت قدرتمند کشور ایران بوده است .
کاساندان تحت نام ملکه28 کشور آسیایی در کنار همسرش کورش بزرگ حکمرانی
میکرده است . مورخین یونانی ( گزنفون ) از ویبا نیکی و بزرگ منشی یاد کرده
است .
گردآفرید :
یکی دیگر از پهلونان سرزمین ایران . تاریخ از او به عنوان دختر گژدهم یاد
میکند که بالباسیمردانه با سهراب زور آزمایی کرد . فردوسی بزرگ از او به
نام زنی جنگجو و دلیر از سرزمین پاکان یادمیکند .
آریاتس : یکی از سرداران مبارز هخامنشی ایران در سالهای پیش از میلاد . مورخین یونانی در چند جا نامیکوتاه از وی به میان آورده اند .
گردیه :
بانوی جنگجوی ایرانی . او خواهر بهرام چوبینه بود . فردوسی بزرگ از او به
عنوان هسمرخسروپرویز یاد کرده که در چند نبردها در کنار شاهنشاه قرار داشته
است و دلاوری بسیاری از خود نشان دادهاست . ( ساسانی 3?8 + شاهنامه فردوسی
)27?
هلاله :
پادشاه زن ایرانی که به گفته کتاب دینی و تاریخی بندهش ( 391 یشتها ?+???
یشتها ?)کیانیان بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست . از او به عنوان هفتمین
پادشاه کیانی یاد شده است که نامش را “همایچهر آزاد” ( همای وهمون ) نیز
گفته اند . او مادر داراب بود و پس از “وهومن سپندداتان” بر تخت
شاهنشاهیایران نشست . وی با زیبایی تمام سی سال پادشاه ایران بود و هیچ
گزارشی مبنی بر بدکردار بودن وی و ثبتقوانین اشتباه و ظالمانه از وی به ثبت
نرسیده است .
پوران دخت :
شاهنشاه ایران در زمان ساسانی . وی زنی بود که بر بیش از 10 کشور آسیایی
پادشاهی میکرد .او پس از اردشیر شیرویه به عنوان بیست و پنجمین پادشاه
ساسانی بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست و فرامانروایی نمود .
شیرین :
شاهزاده ارمنی . ارمنستان یکی از شهرهای کوچک ایران بود و شاه ارمنستان
زیرا نظر شاهنشاه ایران . خسرو پرویز و شیرن حماسه ای از خود ساختند که
همیشه در تاریخ ماندگار ماند . شیرین از خسرو ? فرزند به نامهای نستور –
شهریار – فرود و مردانشه بدنیا آورد که هر چهار فرزند وی در زندان کشته
شدند .
پس او سر بر بالین ( جسد بی جان ) خسرو نهاند و با خوردن زهری عشق اش به خسرو را جاودانه ساخت و هردو جان باختند .
بانو گشنسب :
دختر دیگر رستم – خواهر زربانوی دلیر . نام بانو گشسب جنگجو در برزونامه و
بهمن نامه بسیار آمده است . یکی از مشهورترین حکایت های او نبرد سه گانه
فرامرز – رستم و بانوگشسب است . او منظومه ای نیز به نام خود دارد که هم
اکنون نسخه ای از آن در کتابخانه ملی پاریس و در کتابخانه ملی
بریتانیاموجود است.
آیا میدانید سختی آب مشابه سختی بتن است.
آیا میدانید پروانه با پا شیره گلها را میچشد نه با زبان.
آیا میدانید بیشتر هواپیماها صندلی شماره ?? را ندارند.
آیا میدانید آب دریا بهترین ماسک زیبایی پوست می باشد.
آیا میدانید اولین مردمانی که به کرویت زمین پی بردند ایرانیان بودند .
آیا میدانید اولین مردمانی که زغال سنگ را کشف کردند ایرانیان بودند .
آیا میدانید یک میلیون کره به اندازه ی زمین در خورشید جا ی می گیرد.
آیا میدانید انسان با خوردن ?? نیش از زنبور عسل درآن واحد خواهد مرد.
آیا میدانید اولین مردمانی که سکه را در جهان ضرب کردند ایرانیان بودند .
آیا میدانید اولین مردمانی که آتش را در جهان کشف کردند ایرانیان بودند .
آیا میدانید هنگام صحبت برای هر کلمه ?? ماهیچه به کار گرفته می شود.
آیا میدانید لایه پوستی که آرنج راپوشانده است هر??روزیکبارعوض می شود .
آیا میدانید لاشخورها قادر اند که موشی کوچک را از ارتفاع ? کیلو متری ببینند .
آیا میدانید دونستن این اطلاعات برای همه ضروریه
بر بالای تپهای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است.
اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است.
افسانه حاکی از آن است که در قرن 15، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره میکند.
اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه میبرند.
فرمانده دشمن به قلعه پیام میفرستد که... قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند.
پس از کمیمذاکره، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف، موافقت میکند که هر یک از زنان در بند، گرانبها ترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشد.
نا گفته پیداست که قیافه حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانده دشمن به هنگامی که هر یک از زنان شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج میشدند بسیار تماشایی بود.
من به مدرسه میرفتم تا درس بخوانم
تو به مدرسه میرفتی به تو گفته بودند باید دکتر شوی
او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا
من پول تو جیبی ام را هفتگی از پدرم میگرفتم
تو پول تو جیبی نمی گرفتی همیشه پول در خانه ی شما دم دست بود
او هر روز بعد از مدزسه کنار خیابان آدامس میفروخت
معلم گفته بود انشا بنویسید
موضوع این بود علم بهتر است یا ثروت
من نوشته بودم علم بهتر است
مادرم می گفت با علم می توان به ثروت رسید
تو نوشته بودی علم بهتر است
شاید پدرت گفته بود تو از ثروت بی نیازی
او اما انشا ننوشته بود برگه ی او سفید بود
خودکارش روز قبل تمام شده بود
معلم آن روز او را تنبیه کرد
بقیه بچه ها به او خندیدند
آن روز او برای تمام نداشته هایش گریه کرد
هیچ کس نفهمید که او چقدر احساس حقارت کرد
خوب معلم نمی دانست او پول خرید یک خودکار را نداشته
شاید معلم هم نمی دانست ثروت و علم
گاهی به هم گره می خورند
گاهی نمی شود بی ثروت از علم چیزی نوشت
من در خانه ای بزرگ می شدم که بهار
توی حیاطش بوی پیچ امین الدوله می آمد
تو در خانه ای بزرگ می شدی که شب ها در آن
بوی دسته گل هایی می پیچید که پدرت برای مادرت می خرید
او اما در خانه ای بزرگ می شد که در و دیوارش
بوی سیگار و تریاکی را می داد که پدرش می کشید
سال های آخر دبیرستان بود
باید آماده می شدیم برای ساختن آینده
من باید بیشتر درس می خواندم دنبال کلاس های تقویتی بودم
تو تحصیل در دانشگاه های خارج از کشور برایت آینده ی بهتری را رقم
می زد
او اما نه انگیزه داشت نه پول، درس را رها کرد و دنبال کار می گشت
روزنامه چاپ شده بود
هر کس دنبال چیزی در روزنامه می گشت
من رفتم روزنامه بخرم که اسمم را در صفحه ی قبولی های کنکور جستجو
کنم
تو رفتی روزنامه بخری تا دنبال آگهی اعزام دانشجو به خارج از کشور
بگردی
او اما نامش در روزنامه بود روز قبل در یک نزاع خیابانی کسی را
کشته بود
من آن روز خوشحال تر از آن بودم
که بخواهم به این فکر کنم که کسی کسی را کشته است
تو آن روز هم مثل همیشه بعد از دیدن عکس های روزنامه
آن را به به کناری انداختی
او اما آنجا بود در بین صفحات روزنامه
برای اولین بار بود در زندگی اش
که این همه به او توجه شده بود !!!
چند سال گذشت
وقت گرفتن نتایج بود
من منتظر گرفتن مدارک دانشگاهی ام بودم
تو می خواستی با مدرک پزشکی ات برگردی، همان آرزوی دیرینه ی پدرت
او اما هر روز منتظر شنیدن صدور حکم اعدامش بود
وقت قضاوت بود
جامعه ی ما همیشه قضاوت می کند
من خوشحال بودم که که مرا تحسین می کنند
تو به خود می بالیدی که جامعه ات به تو افتخار می کند
او شرمسار بود که سرزنش و نفرینش می کنند
زندگی ادامه دارد ...
هیچ وقت پایان نمی گیرد ...
من موفقم من میگویم نتیجه ی تلاش خودم است!!!
تو خیلی موفقی تو میگویی نتیجه ی پشت کار خودت است!!!
او اما زیر مشتی خاک است مردم گفتند مقصر خودش است !!!
من ، تو ، او
هیچگاه در کنار هم نبودیم
هیچگاه یکدیگر را نشناختیم
اما من و تو اگر به جای او بودیم
آخر داستان چگونه بود ؟؟؟!!!
مادر که در حال آشپزی بود ، دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند.
او نوشته بود :
صورتحساب !!!
کوتاه کردن چمن باغچه 5.000 تومان
مراقبت از برادر کوچکم 2.000 تومان
نمره ریاضی خوبی که گرفتم 3.000 تومان
بیرون بردن زباله 1000 تومان
جمع بدهی شما به من :12.000 تومان !
مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:
بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی هیچ
بابت تمام شبهائی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم هیچ
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی هیچ
بابت غذا ، نظافت تو ، اسباب بازی هایت هیچ
و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که : هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است
وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند چشمانش پر از اشک شد ودر حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد.
گفت: مامان ... دوستت دارم
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورتحساب نوشت: قبلاً بطور کامل پرداخت شده !!!
نتیجه گیری اخلاقی :
قابل توجه اونهائی که فکر میکنند مرور زمان آنها را بزرگ کرده و حالا که هیکل درشت کردند خدا را هم بنده نیستند.
بعضی وقتها نیازه به این موارد فکر کنیم ...
کسانی که از خانواده دور هستند شاید بهتر درک کنند.
نتیجه گیری منطقی:
جایی که احساسات پا میذاره منطق کور میشه!!!
مادر متوجه نشد که پسرش داره سرش کلاه میذاره : جمع بدهی میشه 11.000 تومان نه 12.000 تومان !!!
خانه ای دید که داشت می سوخت و مردی را دید که وسط شعله ها در اتاق نشیمن نشسته بود.
مسافر فریاد زد:
هی،خانه ات آتش گرفته است!
مرد جواب داد : میدانم.
مسافر گفت: پس چرا بیرون نمی آیی؟
مرد گفت:آخر بیرون باران می آید
. مادرم همیشه می گفت اگر زیر باران بروی، سینه پهلو میکنی.
زائوچی در مورد این داستان می گوید : خردمند کسی است که وقتی مجبور شود بتواند موقعیتش را ترک کند.
زیباترین آرایش برای لبان شما راستگویی
for voice is prayer
برای صدای شما دعا به درگاه خداوند
for eyes is pity
برای چشمان شما رحم و شفقت
for hands is charity
برای دستان شما بخشش
for heart is love
برای قلب شما عشق
and for life is friendship
و برای زندگی شما دوستی هاست
No one can go back and make a brand new start
هیچ کس نمیتونه به عقب برگرده و همه چیز را از نو شروع کنه
Anyone can start from now and make a brand new ending
ولی هر کسی میتونه از همین حالا عاقبت خوب و جدیدی را برای خودش رقم بزنه
God didn"t promise days without pain
خداوند هیچ تضمین و قولی مبنی بر این که حتما روزهای ما بدون غم بگذره
laughter, without sorrow, sun without rain
خنده باشه بدون هیچ غصه ای، یا خورشید باشه بدون هیچ بارونی، نداده
but He did promise strength for the day, comfort for the tears
ولی یه قول رو به ما داده که اگه استقامت داشته باشیم در مقابل مشکلات،
تحمل سختی ها رو برامون آسون میکنه
and light for the way
و چراغ راهمون میشه
Disappointments are like road bumps, they slow you down a bit
نا امیدی ها مثل دست اندازهای یک جاده میمونن
ممکنه باعث کم شدن سرعتت در زندگی بشن
but you enjoy the smooth road afterwards
ولی در عوض بعدش از یه جاده صاف و بدون دست انداز بیشتر لذت خواهی برد
Don"t stay on the bumps too long
بنابر این روی دست اندازها و ناهمواریها خیلی توقف نکن
Move on
به راهت ادامه بده
When you feel down because you didn"t get what you want just sit tight
and be happy
وقتی احساس شکست میکنی که نتونستی به اون چیزی که می خواستی برسی
ناراحت نشو
because God has thought of something better to give you
حتما خداوند صلاح تو رو در این دونسته و برات آینده بهتری رو رقم زده
When something happens to you, good or bad
وقتی یه اتفاق خوب یا بد برات میافته همیشه
consider what it means
دنبال این باش که این چه معنی و حکمتی درش نهفته هست
There"s a purpose to life"s events
برای هر اتفاق زندگی دلیلی وجود دارد
to teach you how to laugh more or not to cry too hard
که به تو میآموزد که چگونه بیشتر شاد زندگی کنی و کمتر غصه بخوری
You can"t make someone love you
تو نمیتونی کسی رو مجبور کنی که تو رو دوست داشته باشه
all you can do is be someone who can be loved
تمام اون کاری که میتونی انجام بدی
اینه که تبدیل به آدمی بشی که لایق دوست داشتن هست
the rest is up to the person to realize your worth
و عاقبت کسی پیدا خواهد شد که قدر تو رو بدونه
It"s better to lose your pride to the one you love
بهتره که غرورت رو به خاطر کسی که دوست داری از دست بدی تا این که
than to lose the one you love because of pride
کسی رو که دوست داری به خاطر غرورت از دست بدی
We spend too much time looking for the right person to love
ما معمولا زمان زیادی رو صرف پیدا کردن آدم مناسبی برای دوست داشتن
or finding fault with those we already love
یا پیدا کردن عیب و ایراد کسی که قبلا دوستش داشتیم میکنیم
when instead
باید به جای این کار
we should be perfecting the love we give
در عشقی که داریم ابراز میکنیم کامل باشیم
Never abandon an old friend
هیچوقت یه دوست قدیمیت رو ترک نکن
You will never find one who can take there place
چون هیچ زمانی کسی جای اون رو نخواهد گرفت
Friendship is like wine
دوستی مثل شراب میمونه
it gets better as it grows older
که هر چی کهنه تر بشه ارزشش بیشتر میشه
When people talk behind your back, what does it mean
وقتی مردم پشت سرت حرف میزنن چه مفهومی داره ؟
Simple! It means that you are two steps ahead of them
خیلی ساده ! یعنی این که تو دو قدم از اون ها جلوتری
So, keep moving ahead in Life
پس، در زندگی راهت رو ادامه بده
لیست کل یادداشت های این وبلاگ