فقط نا امیدان از درگاه الهی بخوانند!!
مردی بود که جمیع عمر خود را در معصیت به سر برده بود
به گونه ای که در فسق و فجور زبانزد خاص و عام بود ،
صلحای عصر خویش از او دوری می جستند
و از او اعلام نفرت می کردند .
ناگاه ملک الموت (عزرائیل)قصد قبض روحش نمود .
چون یقین به مرگ کرد و یافت که وقت رحلتش رسیده
نظر بر گذشته اعمال خود کرد
و عملی که جای امید داشته باشد ندید.
عاجزوار آهی از دل بی قرار کشید و بی اختیار گفت:
((یا من له الدنیا و الاخره ارحم لمن لیس له الدنیا و الاخره )) ،
یعنی: ((ای آنکه دنیا و آخرت از توست،
رحم کن بر حال کسی که نه دنیا دارد و نه آخرت ))
این جمله بگفت و جان داد.
اهل شهر از خبر فوت او شاد شدند
و او را در مرزبله ای انداختند و خس و خاشاک بر او ریختند
و آن موضع را از خاک پر کردند.
شب یکی از بزرگان را در خواب نمودند که :
فلانی در گذشت و او را در مرزبله ای انداختند ،
برخیز و او را از آنجا بردار و غسل ده و کفن کن
و بر او نماز گذار و او را در مقبره صلحاء و نیکان دفن کن .
گفت خداوندا! او بد عمل بود
چه چیز به درگاه کبریا آورد که مستحق بخشش و کرامت گردید؟
خطاب آمد چون به حال اظطرار رسید ،
در گذشته عمر خود نظر کرد و بجز خطا و معصیت چیزی ندید.
لذا عاجزوار به درگاه ما نظر کرد و دست در دامن فضل ما زد ،
ما به بیچارگی و عجز او رحمت کردیم ،
و گناهان او را از نظر پوشیدیم
و از عذاب الیمش نجات دادیم و به نعیم مقیمش رساندیم .
لیست کل یادداشت های این وبلاگ