سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکس درس را ادامه ندهد، به فهم نرسد . [امام علی علیه السلام]
 
پنج شنبه 90 دی 15 , ساعت 11:0 عصر

داستان کوتاهی که پیش روی شماست یک قصه جادویی است که حتما باید دو بار خوانده شود! به شما اطمینان میدهم هیچ خواننده ای نمیتواند با یک بار خواندن آن را رها کند! این نامه تاجری به نام پائولو به همسرش جولیاست که به رغم اصرار همسرش به یک مسافرت کاری میرود و در آنجا اتفاقاتی برایش می افتد که مجبور میشود نامه ای برای همسرش بنویسد به شرح ذیل …

جولیای عزیزم سلام …

بهترین آرزوها را برایت دارم همسر همربانم. همانطور که پیش بینی
می کردی سفر خوبی داشتم. در رم دوستان فراوانی یافتم که با آنها
می شد مخاطرات گوناگون مسافرت و به علاوه رنج دوری از تو
را تحمل کرد. در این بین طولانی بودن مسیر و کهنگی وسایل مسافرتی
حسابی مرا آزار داد. بعد از رسیدن به رم چند مرد جوان
خود را نزد من رساندند و ضمن گفتگو با هم آشنا شدیم. آنها
که از اوضاع مناسب مالی و جایگاه ممتاز من در ونیز مطلع بودند
محبتهای زیادی به من کردند و حتی مرا از چنگ تبهکارانی که
قصد مال و جانم را کرده بودند و نزدیک بود به قتلم برسانند
نجات دادند . هم اکنون نیز یکی از رفقای بسیار خوب و عزیزم
“روبرتو”‌ که یکی از همین مردان جوان است انگشتر مرا به امانت گرفته
و با تحمل راه به این دوری خود را به منزل ما خواهد رساند
تا با نشان دادن آن انگشتر به تو و جلب اطمینانت جعبه جواهرات
مرا از تو دریافت کند وبه من برساند . با او همکاری کن تا جعبه
مرا بگیرد. اطمینان داشته باش که او صندوق ارزشمند جواهرات را
از تو گرفته و به من خواهد داد وگرنه شیاد فرصت طلب دیگری جعبه را
خواهد دزدید و ضمن تصاحب تمام جواهرات آن, در رم مرا خواهد کشت
پس درنگ نکن . بلافاصله بعد از دیدن نامه و انگشتر من در ونیز‍
موضوع را به برادرت بگو و از او بخواه که در این مساله به تو کمک کند.
آخر تنها مارکو جای جعبه را میداند. در مورد دزد بعدی هم نگران نباش
مسلما پلیس او را دستگیر کرده و آنقدر نگه میدارد تا من بازگردم.

نامه را خواندید؟
اما بهتر است یک نکته بسیار مهم را بدانید :
پائولو قبل از سفر به رم با جولیا یک قرار گذاشته بود
که در این مدت هر نامه ای به او رسید آن را بخواند. ! “یک خط در میان”
حالا شما هم برگردید و دوباره نامه را یک خط در میان بخوانید تا به اصل ماجرا پی ببرید!


شنبه 90 دی 3 , ساعت 11:0 عصر

چهار شمع به آرامی می سوختند، محیط آن قدر ساکت بود که می شد صدای صحبت آنها را شنید.اولین شمع گفت: « من صلح هستم، هیچ کس نمی تواند مرا همیشه روشن نگه دارد. فکر می کنم که به زودی خاموش شوم. هنوز حرف شمع صلح تمام نشده بود که شعله آن کم و بعد خاموش شد. »

شمع دوم گفت: « من ایمان هستم، واقعا انگار کسی به من نیازی ندارد برای همین من دیگر رعبتی ندارم که بیشتر از این روشن بمانم . » حرف شمع ایمان که تمام شد ،نسیم ملایمی وزیدو آن را خاموش کرد.

وقتی نوبت به سومین شمع رسید با اندوه کفت: « من عشق هستم توانایی آن را ندارم که روشن بمانم، چون مردم مرا به کناری انداخته اند و اهمیتم را نمی فهمند، آها حتی فراموش کرده اند که به نزدیکترین کسان خود محبت کنند و عشق بورزند. » پس شمع عشق هم بی درنگ خاموش شد .

کودکی وارد اتاق شد و دید که سه شمع دیگر نمی سوزند. او گفت: « شما که می خواستید تا آخرین لحظه روشن بمانید، پس چرا دیگر نمی سوزید؟» چهارمین شمع گفت: « نگران نباشد، تا وقتی من روشن هستم، به کمک هم می توانیم شمع های دیگر را روشن کنیم. من امید هستم. » چشمان کودک درخشید، شمع امید را برداشت و بقیه شمع ها را روشن کرد.

بنابر این شعله امید هرگز نباید خاموش شود. ما باید همیشه امید و ایمان و صلح و عشق را در وجود خود حفظ کنیم


جمعه 90 دی 2 , ساعت 11:0 عصر


اگر یک قورباغه تیزهوش وشاد را بردارید وداخل یک ظرف آب جوش بیندازید قورباغه چه کار می کند؟
بیرون می پرد!درواقع قورباغه فورا به این نتیجه می رسد که لذتی در کار نیست وباید برود!

حالا اگر همین قورباغه یا یکی از فامیلهایش را بردارید وداخل یک ظرف آب سرد بیندازید وبعد ظرف را روی اجاق بگذارید وبتدریج به آن حرارت بدهید قورباغه چه کار می کند؟
استراحت میکند…چند دقیقه بعد به خودش می گوید:ظاهرا آب گرم شده است وتا چشم به هم بزنید یک قورباغه آب پز آماده است.

نتیجه اخلاقی داستان!
زندگی به تدریج اتفاق می افتد.ماهم می توانیم مثل قورباغه داستانمان ابلهی کنیم وبه گرمای تدریجی آب عادت کنیم و وقت را از دست بدهیم وناگهان ببینیم که کار از کار گذشته است .همه ما باید نسبت به جریانات زندگی مان آگاه وبیدار باشیم.

سوال؟
اگر فردا صبح از خواب بیدار شوید وببینید که بیست کیلو چاق شده اید نگران نمی شوید؟
البته که می شوید!سراسیمه به بیمارستان تلفن می زنید :الو ،اورژانس ،کمک،کمک ،من چاق شده ام !
اما اگر همین اتفاق به تدریج رخ بدهد، یک کیلو این ماه،یک کیلو ماه آینده و…آیا بازهم همین عکس العمل را نشان می دهید؟نه!با بی خیالی از کنارش می گذرید.
برای کسانی که ورشکسته می شوند ،اضافه وزن می آورند یا طلاق میگیرند یا آخر ترم مشروط می شوند! این حوادث دفعتا اتفاق نمی افتد یک ذره امروز،یک ذره فردا وسر انجام یک روز هم انفجار و سپس می پرسیم :چرا این اتفاق افتاد؟
زندگی ماهیت انبار شوندگی دارد.هر اتفاقی به اتفاق دیگر افزوده می شود، مثل قطره های آب که صخره های سنگی را می فرساید.

اصل قورباغه ای به ما هشدار می دهد که مراقب شرایطی که به آن عادت می کنید باشید!ما باید هر روز این پرسش را برای خود مطرح کنیم :به کجا دارم می روم؟آیا من سالمتر، مناسبتر، شادتر و از سال گذشته ام هستم؟ واگر پاسخ منفی است بی درنگ باید در کارهای خود تجدید نظر کنیم.

برگرفته از کتاب ارزشمند آخرین راز شاد زیستن


جمعه 90 آذر 25 , ساعت 11:0 عصر

 

دانشجویی که سال آخر دانشکده خود را می‌گذراند به خاطر پروژه‌ای که انجام داده بود جایزه اول را گرفت.
او در پروژه خود از 50 نفر خواسته بود تا دادخواستی مبنی بر کنترل سخت یا حذف ماده شیمیایی «دی هیدورژن مونوکسید» توسط دولت را امضا کنند و برای این درخواست خود، دلایل زیر را عنوان کرده بود:
 
 
1-مقدار زیاد آن باعث عرق کردن زیاد و استفراغ می‌شود.
 
2- عنصر اصلی باران اسیدی است.
 
3-وقتی به حالت گاز در می‌آید بسیار سوزاننده است.
 
4- استنشاق تصادفی آن باعث مرگ فرد می‌شود.
 
5-باعث فرسایش اجسام می‌شود.
 
6-حتی روی ترمز اتومبیل‌ها اثر منفی می‌گذارد.
 
7-حتی در تومورهای سرطانی یافت شده است.
 
از پنجاه نفر فوق، 43 نفر دادخواست را امضا کردند. 6 نفر به طور کلی علاقه‌ای نشان ندادند و اما فقط یک نفر می‌دانست که ماده شیمیایی «دی هیدروژن مونوکسید» در واقع همان آب است!

عنوان پروژه دانشجوی فوق «ما چقدر زود باور هستیم» بود!!
یکبار دیگر دلایل را بخوانید می بینید همه خواص آب هستند.

پنج شنبه 90 آذر 24 , ساعت 11:0 عصر
«کلمه» را در اسلحه بگذار و شلیک کن
2 پای متفکر، 2 پای با شعور، 2 پای خلاق، 2 پای نابغه و... این‌طور انسان بودن و متفاوت بودن را آنقدر برای خودمان دیکته می‌کنیم تا باورمان شود خاص هستیم، منحصر به فرد به دنیا آمدیم و همه دنیا زیر پای ماست اما وقتی پای صحبت همین 2 پای متفکر، با شعور و خلاق می‌نشینی، آدم‌ها با چهره‌های در هم‌شان هیچ شباهتی به هوشمندترین موجودات روی زمین ندارند.


2 پای متفکر، 2 پای با شعور، 2 پای خلاق، 2 پای نابغه و... این‌طور انسان بودن و متفاوت بودن را آنقدر برای خودمان دیکته می‌کنیم تا باورمان شود خاص هستیم، منحصر به فرد به دنیا آمدیم و همه دنیا زیر پای ماست اما وقتی پای صحبت همین 2 پای متفکر، با شعور و خلاق می‌نشینی، آدم‌ها با چهره‌های در هم‌شان هیچ شباهتی به هوشمندترین موجودات روی زمین ندارند. این جمله‌ها برای‌تان آشنا نیستند؛ «من از همان ابتدا بدشانس متولد شدم»، « از من نپرس چه بیماری دارم بلکه بپرس چه مرضی ندارم»« من در هر شرکتی که پا می‌گذارم شرکت بیچاره ورشکست می‌شود»و... به جای این جمله‌ها یک پیشنهاد ساده برای‌تان داریم. اسلحه را بردارید و درست روی شقیقه‌های‌تان شلیک کنید!


 

جادویی که تورا به جهان متصل می‌کند


تصور کنید، کنار رودخانه ایستاده‌اید. سنگی بر‌می‌دارید و آن را به آرامی داخل آب می‌اندازید. امواج کوچکی در اثر برخورد با آب ایجاد می‌شود که شما را هیجان زده می‌کند اما هرگز با خودتان فکر کرده‌اید وقتی سنگی به آن کوچکی توانسته چنین امواج بزرگی را ایجاد کند، پس صداها و کلامی که بر زبان می‌آورید چه انعکاسی را به‌دنبال دارد؟ حتی اگر بخواهیم با دلایلی علمی تاثیر کلام را بررسی کنیم، یافته‌های دانشمندان دلیل مستندی است که ثابت می‌کند، هر چیزی در این جهان سرشار از انرژی است و زمانی که شما کلامی را به زبان می‌آورید، صدای‌تان به‌صورت فرکانسی در هوا منعکس می‌شود و بازتابی درخور هرآنچه با همه وجودتان بیان کرده‌اید، خواهد داشت، حالا تصور کنید وقتی سراسر روز را با جمله‌های منفی و دلسرد‌کننده به شب می‌رسانید، چه انتظاری می‌توان از یک مشت انرژی‌های منفی و مخرب داشت.


 

اسلحه را با گلوله مجهز کن


شاید میلیون‌ها سال از آن زمانی که انسان معنای شکرگزاری را درک کرد، گذشته باشد. تشکرهای اولیه شاید در قبال دریافت مقداری غذا یا تن پوشی ساده بود که شاید ابتدا تنها با لبخندی ابراز می‌شد اما به مرور زمان و همراه با پیچیده شدن روابط انسانی، 2 پای هوشمند یاد گرفتند، وقتی در قبال دریافت هر چیزی کلمه«متشکرم» را به زبان بیاورند، کارها با سرعت بیشتری انجام می‌شود. یاد بگیرید که تشکر و قدردانی را جزو فلسفه زندگی‌تان کنید. از آن لحظه که از خواب بیدار می‌شوید و تا آن زمان که به خانه برمی‌گردید، با ذهنی باز و خودآگاه از نعمت‌ها و داده‌های خالق‌تان شکرگزاری کنید چون شکرگزاری مانند یک گلوله قوی اسلحه شما را پر خواهد کرد البته با این تفاوت که این گلوله آثار بد و مخربی را به‌دنبال ندارد. شکرگزاری فرکانس صدای شما را بیشتر می‌کند و این حس خوب به‌صورت نتایجی مثبت و دل انگیز به سوی شما برمی‌گردد. یک دفترچه کوچک تهیه کنید و در پایان روز از چیزهایی که در طول روز برای‌تان اتفاق افتاده تشکر کنید. قدرت شکرگزاری را اصلا دست کم نگیرید.


 

فقط کلام کافی نیست


شاید در خلال خواندن کتاب‌های روان‌شناسی و شرکت در چند سمینار موفقیت با عبارت« جمله‌های تاکیدی مثبت» آشنا شده باشید. جمله‌های تاکیدی به مرور زمان روی ذهن نیمه هوشیار شما تاثیر می‌گذارد و مثلا اگر شما هر روز به‌مدت یک ماه با خودتان تکرار کنید که بدن سالمی دارید، آثار خوبی را عینا در بدن‌تان خواهید دید اما تکرار طوطی‌وار جملات تاکیدی تا زمانی که احساسی با آن همراه نباشد، کاربردی ندارد. تصور کنید با چهره‌ای درهم و دلی پر درد، از روی یک نوشته مدام تکرار می‌کنید که خوشبخت هستید اما تا زمانی که باور نکنید و حس همان آدم خوشبخت را نداشته باشید، نمی‌توانید انتظار نتیجه‌ای خوب را داشته باشید.  تا می‌توانید تظاهر به خوشبختی و سلامت کنید، درست مثل یک بازی! حالا زمان آن رسیده که اسلحه‌تان را بردارید و به سمت هدف‌های‌تان شلیک کنید.


چهارشنبه 90 آذر 23 , ساعت 11:0 عصر
قبل از پرداختن به اینکه انتظار مایه شناخت بهتر ولایت امام عصر(عج) مى گردد توجه به نکات ذیل لازم است:
قبل از پرداختن به اینکه انتظار مایه شناخت بهتر ولایت امام عصر(عج) مى گردد توجه به نکات ذیل لازم است:
1 - از مهمترین وظیفه ى هرشیعه ى منتظر، شناخت امام زمان است. در روایات بسیارى که به طریق شیعه و اهل سنّت از پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم علیهم السلام، نقل شده آمده است که:
«هرکس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلى مرده است».[1]
2 - شناخت امام زمان(عج) از شناخت امامان معصوم دیگر جدا نیست; اگر کسى به طور کلّى به شأن و جایگاه ائمه هدى واقف شد، صفات و ویژگى هاى آنها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آنها پى برد قطعاً نسبت به امام عصر(عج) نیز به شناختى شایسته مى رسد.
3 - مراد از شناخت امام شناختن نام و نسب امام(علیه السلام) و صفات و ویژگى هاى امام مى باشند; مؤلف مکیال المکارم مى فرمایند:
«بدون تردید مقصود از شناختى که امامان ما که تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرموده اند، این است که ما آن حضرت را آن چنان که هست بشناسیم، به گونه اى که این شناخت سبب در امان ماندن ما از شبهه هاى ملحدان و مایه نجاتمان از اعمال گمراه کننده ى مدعیان دروغین باشد، و چنین شناختى، جز به دو امر حاصل نمى گردد: اول شناختن شخص امام(علیه السلام) به نام و نسب و دوم شناخت صفات و ویژگى هاى او و به دست آوردن این دو شناخت از اهم واجبات است».[2]
با توجه به مطالب بیان شده انتظار مایه شناخت بهتر ولایت امام عصر(عج) مى گردد زیرا کسى که منتظر شد و نام و یاد امام زمان(عج) در دل او تجلّى کرد صاحب دل بى قرار مى شود و با تمام وجود و از همه ى راه هاى ممکن براى شناخت بیشتر و رسیدن به قرب محبوبش گام بر مى دارد و هر گامى را که بر مى دارد، او را بهتر درک مى کند در مى یابد که غیر از حضرت مهدى(عج) کسى نمى تواند وارث همه ى فضایل باشد و پرچم عدل را در سراسر جهان به اهتزاز در بیاورد به تمام معنا شیفته و عاشق حضرت حجت مى شود و براى رسیدن به وصال و یا شناخت بیشتر او لحظه شمارى مى کند و با سوز و گدازى که دارد از راه هاى ذیل بر معرفت خویش مى افزاید:
1. در ابتدا از عنایات خداوند متعال مدد مى جوید و از این درگاه نیز توفیق شناخت حجتش را درخواست مى کند چرا که خدا سرچشمه ى توفیق است.
2. از دستورها[3] و روش هایى که از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه معصومین علیم السلام براى شناخت بیشتر و بهتر امام رسیده است، استفاده مى کند مثلاً در باب سیرت دینى حضرت در مى یابد که:
«مهدى(عج) در برابر خداوند و جلال خداوندى، فروتن است، بسیار فروتن، همچون عقاب، به هنگامى که بالِ خویش فرو گشاید، و سر به زیر انداخته، از اوج آسمان فرود آید. مهدى در برابر جلال خداوند اینسان خاشع و فروتن است. خدا و عظمت خدا، در وجود او متجلّى است، همه ى هستى او را در خود فرو برده است; مهدى(عج) عادل است و خجسته و پاکیزه. او ذره اى از حق را فرو نگذارد. خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند... مهدى همواره بیم خداوند را به دل دارد، و به مقام تقربى که نزد خداوند دارد مغرور نشود، او به دنیا دل نبندد و سنگى روى سنگ نگذارد. در حکومت او، به احدى بدى نرسد مگر آن که حد خدایى جارى گردد».[4]
یا اینکه از امام رضا(علیه السلام) مى آموزد که وقتى خدا اراده کرد فردى را براى امور بندگانش انتخاب کند، شرح صدرى به وى عطا نموده قلبش را چشمه ى حقایق و حکمت ها، مى گرداند و علوم خودش را همواره به او الهام مى کند بعد از آن از هیچ جوابى عاجز نخواهد ماند و در بیان حقایق و راهنمایى صحیح به ظلالت و گمراهى مبتلا نمى گردد. از خطا معصوم است و از تأییدات و توفیقات و راهنمایى هاى خداوندى همواره برخوردار مى باشد. خدا او را به این مقام برگزیده تا بر بندگانش، حجت و گواه باشد.[5]
و از امام صادق(علیه السلام) مى آموزد که فرمود:
 
«خدا ما را به نیکوترین خلقت آفرید و در آسمان و زمین خزانه دار علوم خویش قرار داد. درخت با ما، تکلم کرد و به عبادت کردن ما، خدا عبادت مى شود. اگر ما نبودیم خدا عبادت نمى شد».[6]
 
آرى شخص منتظر مى آموزد که امامان به نیکوترین خلقت آفریده شده اند و به این نتیجه مى رسد که بىولایت آنها هرگز نمى توان به درجات قرب الهى رسید و این شناخت، بهتر در سایه ى گفتار معصومین علیهم السلام، حاصل مى شود.
3. از برهان عقلى استفاده مى کند که:
«همیشه باید در بین نوع انسان، فرد کاملى وجود داشته باشد که به تمام عقائد حقه ى الهى عقیده مند بوده تمام اخلاق و صفات نیک انسانى را به کار بسته و به تمام احکام دین عمل نماید و همه را بدون کم و زیاد بداند و در تمام این مراحل، از خطائ و اشتباه و عصیان معصوم باشد، و اگر نوع انسان، زمانى از چنین فرد ممتازى خاطى گردد لازم مى آید که احکام الهى که به منظور هدایت انسان نازل گشته است، از بین برود و افاضات و امدادهاى غیبى حق تعالى، منقطع شود و بین عالم ربوبى و عالم انسانى، ارتباطى برقرار نباشد».[7]
4. مطالعه در راستى مهدى(عج):
1 - منتظران امام عصر(عج) با مطالعاتى که دارند در مى یابند که: او امام عصر و زمان و حجت حىّ و حاضر و ناظر خداوند است.
2 - آن حضرت وارث همه فضایل و شایستگى هایى هستند که در خاندان رسالت وجود داشته است.
توجه و عشق به مهدى منتظران را به تحقیق وادار مى کند و آنان درک مى کنند که آن امام احیاء کننده ى مکتب اهل بیت علیهم السلام، بلکه احیاء کننده ى دین و دین باورى در سراسر جهان هستند.
مطالعه درباره امام مهدى(عج)، مى آموزد که حضرت حجت(عج) در بین امامان پیش از خود نیز از جایگاه ویژه اى برخوردار بوده ند. تا آنجا که امام صادق(علیه السلام) در پاسخ کسى که از ایشان مى پرسد: آیا قائم(عج) متولد شده است؟ مى فرماید:
«.. لَوْ أَدْرَکْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَیّامَ حَیاتى»[8] ... اگر او را دریابم در طول زندگیم خدمتگذارش خواهم بود.
5. علاوه بر آنچه که گفته شد، محبان کوى امام زمان(عج) براى رسیدن به محبوب خود، از تجربه دیگر داده هاى امام عصر(عج) استفاده مى برند و در پرتو راهنمایى هاى سالکان دیدار دوست، به مراحلى از شناخت مى رسند و رسیدن به این مراحل بخشش خدادادى است.
[1] - مجلسى، محمد باقر، بحار الانوار، ج 8، ص 368، و ج 32، ص 321 و 333.
[2] - الموسوى الاصفهانى، میرزا محمد تقى، مکیال المکارم، ج 2، ص 107.
[3] - محمدرضا حکیمى، خورشید مغرب، ص 29 - 30 به نقل از المهدى الموعود، ج 1، ص 280 - 300.
[4] - همان، ص 281 - 300.
[5] - محمد بن یعقوب کلینى، اصول کافى، ج 1، ص 390.
[6] - همان، ج 1، ص 368.
[7] - ابراهیم امینى، دادگستر جهان، چاپ 81، انتشارات شفق، ص 78.
[8] - النعمانى، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص 245 - 246.


سه شنبه 90 آذر 22 , ساعت 11:0 عصر
الگوی پرخرج زندگی تان را دور بیندازید!
اعتیاد، فقط به معنای وابستگی به موادمخدر نیست. ممکن است پرداختن به برخی رفتارها هم از حالت عادی و معمولی خارج شود و جنبه اعتیادآور به خود بگیرد. مثل اعتیاد به خرید. ما همیشه نمی توانیم چنین رفتارهایی را در خودمان یا حتی در نزدیک ترین دوستانمان تشخیص دهیم.

اعتیاد، فقط به معنای وابستگی به موادمخدر نیست. ممکن است پرداختن به برخی رفتارها هم از حالت عادی و معمولی خارج شود و جنبه اعتیادآور به خود بگیرد. مثل اعتیاد به خرید. ما همیشه نمی توانیم چنین رفتارهایی را در خودمان یا حتی در نزدیک ترین دوستانمان تشخیص دهیم.

این آزمون ساده به شما کمک می کند: اگر می دانید یا عمیقا بر این باورید که به یکی از رفتارهای زیر معتاد هستید، با مطالعه این راهنما می توانید دریابید کدام قسمت از زندگی تان بیشتر تحت تاثیر این اعتیاد قرار گرفته است.


اگر نمی دانید به رفتار خاصی اعتیاد دارید یا نه، پاسخ به پرسش های این آزمونبه شما کمک می کند تا درصورت اعتیادتان به خرید، میزان آسیبی که به زندگی تان وارد شده، ارزیابی کنید.

گزینه ای که رفتار شما را بهتر توصیف می کند، انتخاب و در پایان همه را باهم جمع بزنید.

به پرسش های زیر پاسخ «درست» یا «نادرست» بدهید.

1. اغلب چیزهایی را که خریده ام، پس می دهم؛ حداقل یکی از هر چهار خرید.

درست         نادرست

2. من درباره قیمت اشیاء به همسرم، دوستان یا همکارانم دروغ می گویم.

درست         نادرست

3. من درباره خرج کردن خود احساس گناه، خستگی یا ناامیدی می کنم و گاهی دچار بی خوابی می شوم.

درست         نادرست

4. خرج کردن بیش از حد من با خوردن بیش از حد ارتباط دارد.

درست         نادرست

5. در کمد من بیش از 4 دست لباس وجود دارد که هنوز حتی برچسب قیمتشان را هم نکنده ام.

درست         نادرست

6. من به سختی می توانم دخل و خرجم را با هم جور کنم.

درست         نادرست

7. قبل از پاسخ دادن به تلفن، حتما شماره فردی که تماس گرفته نگاه می کنم تا مجبور نشوم با طلبکارانم صحبت کنم.

درست         نادرست

8. خرید برای من راه رهایی از بی حوصلگی، تنهایی، خشم یا ناامیدی است.

درست         نادرست

9. وقتی برای خرید بیرون می روم، نمی توانم دست خالی به خانه برگردم.

درست         نادرست

10. برای اینکه باز هم قرض بگیرم به طلبکارانم دروغ گفته ام.

درست         نادرست

11. عادت من به خرید در کارم خلل ایجاد کرده است.

درست         نادرست

12. خرج کردن من در زندگی زناشویی ام یا روابطم با نامزدم مشکل ایجاد کرده است.

درست         نادرست

13. اگر چند روز خرید نکنمف احساس کمبود می کنم.

درست         نادرست

14. بیش از 30 درصد درآمدم را صرف پرداخت اقساط وام هایی غیر از وام مسکن می کنم.

درست         نادرست

15. برای اینکه بتوانم بیشتر خرید کنم، به راه های غیرقانونی یا غیرمتعارف برای پول درآوردن فکر کرده ام.

درست         نادرست

16. سابقه انواع اعتیاد (ازجمله اعتیاد به خرید) در خانواده ما وجود دارد.

درست         نادرست

17. مدام تصمیم می گیرم خرج نکنم تا بتوانم پول هایم را جمع کنم و یکباره مقدار زیادی خرید کنم.

درست         نادرست

18. لباس ها و وسایل من همه باید مارکدار و از مارک های درجه یک باشند.

درست         نادرست

تعداد پرسش هایی که به آنها پاسخ «درست» داده اید = امتیاز شما



تفسیر آزمون

*امتیاز صفر تا 3: در رفتارهای شما یکی دو نشانه دیده می شود که نشان می دهد خطر در کمینتان نشسته است، اما با قدرت اوضاع را تحت کنترل خود دارید. به عادت های خودبتان ادامه بدهید.

*امتیاز 4 تا 6: خطر به شما نزدیک است. بهتر است هرگونه تغییری را در رفتارهای خریدتان، آگاهانه تحت نظر بگیرید و آنها را یادداشت کنید. آگاهی از این رفتارها موثرترین ابزار برای کنترل اوضاع است.

*امتیاز 7 تا 12: شما به شدت در معرض اعتیاد به خرید هستید. با دقت به انگیزه هایی که رفتارتان را هدایت می کنند، فکر کنید. بهتر است بدانید با پول می توان بعضی چیزها را خرید، اما بعضی چیزها را قادر نیستید با پول بخرید و باید آنها را دقیقا بشناسید. مشورت با یک روان شناس یا روان پزشک کمک بسیاری به شما می کند.

*امتیاز 13 تا 18: به احتمال زیاد به خرید اعتیاد دارید. وقت آن است که دنبال کمک باشید. بهتر است از یک روان شناس یا روان پزشک بخواهید به شما کمک کند.

خب، حالا که چه کار کنم؟

این آزمون به شما کمک می کند علایم اعتیاد به اینترنت یا خرید را در خودتان ارزیابی کنید. براساس نتایجی که به دست آورده اید، ممکن است لازم باشد برای تغییر برخی از رفتارهایی که برای سلامت شما زیانبارند، گام های اساسی بردارید.

کارهایی که امروز می توانید انجام دهید:

*همه آنچه ممکن است به آنها اعتیاد داشته باشید، شناسایی کنید. درباره رفتارها با خودتان صادق باشید. برای حل مشکلاتتان، متعهدانه عمل کنید. نخستین گام برای شکست اعتیاد، آن است که بپذیرید اعتیاد دارید.

*فهرستی تهیه کنید و در آن همه چیزهایی را که فکر می کنید باعث رفتارهای اعتیادآمیز شما می شوند، بنویسید. دلایل خودتان را برای اینکه فکر می کنید یک رفتار اعتیادآمیز است، هم یادداشت کید و هرچه باعث تقویت آن رفتار می شود، یادداشت کنید. با خود فکر کنید که چرا دوست دارید رفارتان را تغییر دهید؟ سعی کنید موانعی که شما را از تغییر فتار بازمی دارند، بشناسید. چه چیزهایی به شما کمک می کنند با این موانع رو به رو شوید؟

اقدام هایی که در 2 هفته آینده می توانید انجام دهید:

*از یک مشاور کمک بخواهید و از او درخواست کنید چنانچه گروهی را می شناسد که برای ترک اعتیاد تلاش می کنند، آنها را به شما معرفی کند.

*رفتار اعتیادآمیز خودتان را با دقت زیرنظر بگیرید. جدولی تهیه کنید و در آن تاریخ، دفعات انجام این رفتارها، مدت زمان صرف شده در هر بار، مقدار پولی که خرج کرده اید، احساسی که داشته اید، افرادی که در این رفتار با شما همراهی کرده اند و هر چیز دریگری را که فکر می کنید مرتبط است، ثبت کنید. هرچند روز یکبار جدول خودتان را مرور کنید و در آن به دنبال کشف الگو باشید. مثلا ممکن است بتوانید بفهمید در چه ساعت هایی از روز بیشتر احتمال دارد به رفتار اعتیادآمیزتان روی بیاورید یا ببینید چه احساسات، افراد یا مکان هایی بیشتر شما را به سمت آن رفتار سوق می دهند.

کارهایی که در چند ماه آینده می توانید انجام دهید:

*برای تغییر الگوهایی که در جدول خودتان کشف کرده اید، گام های سازنده بردارید. سعی کنید فعالیت جایگزینی برای خودتان پیدا کنید تا وقتی میل پرداختن به رفتار اعتیادآمیز به سراغتان آمد، فوران حواس خودتان را متوجه آن فعالیت جایگزین کنید. سعی کنید از شرایط و مکان هایی که رفتار اعتیادآمیزتان را تحریک می کنند، دور بمانید.

*برای رفتار اعتیادآمیزتان محدودیت هایی تعیین کنید و سعی کنید در هر ماه دست کم چند روز به این محدودیت ها پایبند بمانید. مثلا می توانید برای زمان استفاده تان از اینترنت، محدودیت قائل شوید. از یک دوست صمیمی و مورد اعتماد بخواهید تا برای اعمال این محدودیت ها به شما کمک کند. مثلا با هم قرار بگذارید که بعد از نیم ساعت گشت زدن در اینترنت، برای پیاده روی از منزل بیرون بروید.


دوشنبه 90 آذر 21 , ساعت 11:16 عصر

 


برای بسیاری از مدیران و صاحبان سازمان‌های بزرگ، شرکت در جلسات و سمینارهای« استفان کاوی» یک فرصت استثنایی و بی‌نظیر به حساب می‌آید. استفان کاوی که نویسنده کتاب پرفروش «هفت عادت مردان موثر» است، مورد علاقه بسیاری از مدیران بزرگ و قدرتمند در سرتاسر جهان است. در این مقاله این نویسنده و سخنران بزرگ، رازهای داشتن یک خانواده قدرتمند و متعادل را با آنچه در زندگی خانوادگی‌اش شخصا تجربه کرده،  بیان می‌کند.

 اگر از من و همسرم ساندار بپرسید دگرگون‌کننده‌ترین اتفاق زندگی‌تان چیست، ما بدون تردید خواهیم گفت «تعیین بیانیه ماموریت خانواده. » بیانیه ماموریت ما برای نخستین بار در مراسم ازدواج‌مان در 50 سال پیش تعیین و بیانیه دوم طی 15سال بعد از آن و با داشتن چند فرزند مشخص شد. این بیانیه‌ها مقاصد و نحوه طی مسیر را که در آن اراده جمعی و فرهنگ خانواده نهفته است مشخص می‌کند و به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم، آگاهانه یا ناآگاهانه همه چیز در کانون این خانواده رشد یافت. کلید داشتن خانواده‌ای قدرتمند در اصول نهفته است نه در کار خاصی که من با این اصول انجام دادم.


 

بیانیه ماموریت خانواده‌تان را ایجاد کنید


من پیشنهاد می‌کنم با خانواده‌تان در ایجاد بیانیه ماموریت خانواده خود متحد شوید. من 3 مرحله را پیشنهاد می‌دهم که هر یک از آن‌ها باید بر شرایط شما و ترجیحات‌تان منطبق باشد. 1. کشف موجودیت خانواده‌ 2. نوشتن بیانیه ماموریت خانواده‌ و 3. به کار بردن آن برای ماندن در مسیر. در ادامه هرکدام از مراحل را به تفصیل توضیح می‌دهم:


 

هنر پیمان بستن


ما بلافاصله بعد از مراسم ازدواج به پارکی رفتیم و در آنجا درباره مفهوم این مراسم و این‌که چطور باید تلاش کرد تا زندگی را تمام و کمال زندگی کرد، مشخص کردیم. ما درباره 2 خانواده‌ای که از اعضای آن بودیم و این‌که چه چیز را می‌خواهیم ادامه دهیم و خواهان تغییر چه چیزی هستیم، صحبت کردیم. ما ازدواج را بیشتر از یک قرارداد به‌عنوان عهد و پیمان پذیرفتیم و تعهدمان به یکدیگر را کامل و همیشگی دانستیم که ما همچنین تصدیق کردیم، عهد و پیمان‌مان نه تنها با یکدیگر بلکه با خداوند است و تعیین کردیم که اگر عشق به خدا را در اولویت قرار دهیم عشق به یکدیگر هم در ما افزایش می‌یابد. ما به این نتیجه رسیدیم که هرچه بیشتر زندگی‌مان در مرکز این اصول قرار گیرد دسترسی بیشتری به قدرت عقل و درایت خواهیم داشت به‌خصوص در وضعیت‌هایی که می‌تواند به وسیله عواملی مثل کار، پول، اموال و حتی خانواده تحت‌تاثیر قرار گیرد.‌


 

محترمانه گوش دهید


می‌توانید پرسش‌هایی که من و همسرم از یکدیگر پرسیدیم را شما هم بپرسید. به این ترتیب انواع پاسخ‌ها را خواهید شنید. به خاطر داشته باشید نظر هر کدام از اعضای خانواده اهمیت دارد و در نتیجه عقیده اعضا نیز مهم است. احتمالا مجبورید با انواع عبارات مثبت و منفی مواجه شوید اما به جای قضاوت به هر کدام از نظرات احترام بگذارید و اجازه دهید آزادانه بیان شوند. سعی نکنید همه چیز را حل کنید. هر کاری که در این مرحله انجام دهید تاثیر خواهد داشت. به عبارت دیگر، شما در حال آماده کردن زمین برای پاشیدن بذر هستید، پس سعی نکنید زود برداشت کنید. باید بدانید اگر 3 قانون را اجرا کنید این بحث‌ها بهتر پیش می‌رود. اول این‌که محترمانه گوش کرده و اطمینان حاصل کنید که هرکس شانسی برای نظر دادن دارد. بنابراین به دیگران اطمینان دهید نظر و عقیده‌شان شنیده خواهد شد و مهم است. دوم این‌که سطح درک‌تان را نشان دهید. یکی از بهترین راه‌ها هم این است که برای رضایت آن‌ها عقایدشان را دوباره بیان کنید، به‌ویژه وقتی مخالفتی وجود دارد. وقتی اعضای خانواده این کار را برای یکدیگر انجام دهند درک متقابل، انرژی خلاق را آزاد می‌کند. سومین قانون نوشتن ایده‌هاست. ایده‌ها را ارزیابی و قضاوت و ارزش آن‌ها را مقایسه نکنید. باید دریابید بزرگ‌ترین چالش در بیانیه ماموریت اولویت دادن به مقاصد و ارزش‌هاست. به عبارت دیگر، تصمیم‌گیری در مورد این‌که بالاترین هدف و ارزش چیست و بعد از آن کدام ارزش مهم است.


 

با قلب‌تان بنویسید


با جمع‌آوری تمام ایده‌های اعضای خانواده حالا باید یک نفر داوطلب شود که آن‌ها را پالایش کرده و همه آن‌ها را طوری بیان کند که منعکس‌کننده احساس جمعی از قلب و ذهن کسانی است که در آن شرکت کرده‌اند. بسیار مهم است که آن‌ها روی کاغذ نوشته شوند. فرآیند نوشتن باعث تبلور اندیشه شده و چکیده‌ای از یادگیری را در قالب کلمات نمایش می‌دهد. به این ترتیب رسالت خانواده در مغز حک می‌شود و از سوی دیگر نوشتن بیانیه ماموریت روی کاغذ به اندازه نوشتن آن روی قلب و ذهن اعضای خانواده قدرتمند نیست اما این دومتقابلا منحصر به فرد نیستند و می‌توانید یکی را انتخاب کنید. اجازه دهید تاکید کنم هر آنچه ابتدا با آن مواجه می‌شوید چرک‌نویس است و اعضای خانواده باید آن را ببینند، به آن فکر کنند، با آن زندگی کنند، بحث کنند و آن را تغییر دهند. آنقدر باید روی این بیانیه کار کنید تا به این جمله برسید که « این همان چیزی است که متعلق به خانواده است و این رسالت ماست، ما آن را باور داریم و آماده‌ایم با تعهد به آن زندگی کنیم.‌» به‌خاطر داشته باشید قرار نیست این بیانیه یک سند رسمی باشد. این بیانیه می‌تواند حتی یک کلمه یا عبارت باشد یا چیزی خلاق و کاملا متفاوت مانند یک تصویر یا نماد یا حتی یک شعر یا ترانه.  قانونی که ماندگار می‌شود؛ بیانیه ماموریت شما نباید برخی کارهایی که باید انجام دهید باشد بلکه باید به نوعی قانون اساسی تحت‌اللفظی خانواده باشد و همان طور که معمولا قانون اساسی برای سال‌ها می‌ماند، قانون اساسی خانواده شما هم باید برای نسل‌های بعد باقی بماند اما آیا ما بیانیه ماموریت‌مان را زندگی می‌کنیم؟ واقعیت این است که خیلی تلاش می‌کنیم اما اغلب اوقات خراب می‌کنیم. ما دائما در حال مکث، ارتباط دوباره و عذرخواهی هستیم اما وقتی ما آنچه را در قلب و ذهن یکدیگر است، می‌دانیم در واقع موجودیت خانواده را درک کرده‌ایم.


یکشنبه 90 آذر 20 , ساعت 9:45 عصر

نکته ای از انجیل
در Malachi آیه 3:3 آمده است:
او در جایگاه پالاینده و خالص کننده نقره خواهد نشست.»

این آیه برخی از خانم های کلاس انجیل  خوانی را دچار سردرگمی کرد. آنها
نمی‌دانستند که این عبارت در مورد ویژگی و ماهیت خداوند چه مفهومی
می‌تواند داشته باشد. از این رو یکی از خانم ها پیشنهاد داد فرایند تصفیه
و پالایش نقره را بررسی کند و نتیجه را در جلسه بعدی انجیل خوانی به
اطلاع سایرین برساند.
همان هفته با یک نقره‌کار تماس گرفت و قرار شد او را درمحل کارش ملاقات
کند تا نحوه کار او را از نزدیک ببیند. او در مورد علت علاقه خود، گذشته
از کنجکاوی در زمینه پالایش نقره چیزی نگفت.
وقتی طرز کار نقره کار را تماشا می‌کرد، دید که او قطعه‌ای نقره را روی
آتش گرفت و گذاشت کاملاً داغ شود. او توضیح داد که برای پالایش نقره لازم
است آن را در وسط شعله، جایی که داغ تر از همه جاست نگهداشت تا همه
ناخالصی‌های آن سوخته و از بین برود.
زن اندیشید ما نیز در چنین نقطه داغی نگه داشته می‌شویم. بعد دوباره به
این آیه که می‌گفت: «او در جایگاه پالاینده و خالص کننده نقره خواهد
نشست» فکر کرد. از نقره‌کار پرسید آیا واقعاً در تمام مدتی که نقره در
حال خلوص یافتن است، او باید آنجا جلوی آتش بنشیند؟
مرد جواب داد بله، نه تنها باید آنجا بنشیند و قطعه نقره را نگهدارد بلکه
باید چشمانش را نیز تمام مدت به آن بدوزد.. اگر در تمام آن مدت، لحظه‌ای
نقره را رها کند، خراب خواهد شد.
زن لحظه‌ای  سکوت کرد. بعد پرسید: «از کجا می‌فهمی نقره کاملاً خالص شده
است؟» مرد خندید و گفت: «خوب، خیلی راحت است. هر وقت تصویر خودم را در آن
ببینم.»
اگر امروز داغی آتش را احساس می‌کنی، به یاد داشته باش که خداوند چشم به
تو دوخته و همچنان به تو خواهد نگریست تا تصویر خود را در توببیند.
«زندگی چون یک سکه است. تو می‌توانی آن را هر طور که بخواهی خرج کنی، اما
فقط یک بار.»


شنبه 90 آذر 19 , ساعت 1:0 صبح
بعضی از حرکات درصورت، دست‌ها، پاها و دیگر اعضای بدن می‌تواند به فاش‌شدن افکار و روحیات مخاطب کمک کند. آیا می‌دانستید حتی زمانی که یک شخص با شما صحبت نمی‌کند، نشانه‌هایی درصورت، بدن، پاها و دست‌های او وجود دارد...




بعضی از حرکات درصورت، دست‌ها، پاها و دیگر اعضای بدن می‌تواند به فاش‌شدن افکار و روحیات مخاطب کمک کند. آیا می‌دانستید حتی زمانی که یک شخص با شما صحبت نمی‌کند، نشانه‌هایی درصورت، بدن، پاها و دست‌های او وجود دارد که می‌تواند بدون آن‌که خود او متوجه شود به شما در خواندن فکر او کمک کند. در حقیقت همه انسان‌ها به‌طور ناخودآگاه حرکاتی از بدن خود نشان می‌دهند که از آن به‌عنوان زبان بدن یاد می‌شود. آشنایی با این حرکات و نشانه‌ها می‌تواند به شما کمک کند، در ملاقات با دیگران بهتر بتوانید به آنچه در ذهن آن‌ها می‌گذرد پی ببرید و به این ترتیب تصمیمات منطقی‌تری بگیرید. برای مثال در بسیاری از موارد، زمانی که یک فرد هنگام صحبت با شما سرش را پایین نگه می‌دارد، با موهایش بازی می‌کند یا وزن بدن خود را روی یکی از پاهایش می اندازد به‌طور ناخودآگاه در حال انتقال پیامی به شماست.


 

او تحت تاثیر شما ست

 

  • کنار زدن موها از روی صورت

 این حرکت نشانه‌ای از عصبی بودن و در عین حال جلب شدن نظر شخص است. شخص سعی می‌کند با این کار حالت واقعی چهره خود را مخفی کند و نشان ندهد که تحت تاثیر قرار گرفته است.





لبخند فقط 5 ثانیه است

 

  • لبخند زدن

حتما شما هم هنگام صحبت‌کردن با دیگران به فردی برخورد کردید که مرتب لبخند می‌زند و با این تصور که مخاطب‌تان نسبت به موضوع مورد بحث علاقه‌مند است به گفت‌وگو ادامه داده‌اید اما آنیتا باربی از دانشگاه لوئیسوایل در این زمینه نظر متفاوتی دارد.او می‌گوید یک لبخند درصورتی واقعی است که در آن عضلات چشم‌ها هم درگیر شوند و خیلی هم طول نکشد. در حقیقت افرادی که لبخند آن‌ها بیش از 5 ثانیه طول می‌کشد و این لبخند فقط در لب‌های آن‌ها مشاهده می‌شود در حال تظاهر‌کردن هستند. برای مدیران هم لبخند زدن‌های مداوم در محیط کار توصیه نمی شود، زیرا این کار باعث می‌شود آن‌ها در نگاه کارمندان چندان جدی به‌نظر نیایند.





استرس دارد
  • پلک زدن بیش از حد

هر فرد در حالت طبیعی بین 6 تا 8 مرتبه در یک دقیقه پلک می‌زند اما هنگام استرس تعداد این پلک‌زدن‌ها بیشتر می‌شود و به همین دلیل توجه مخاطب را بیشتر به‌خود جلب می‌کند. اگر شما هم هنگام سخنرانی یک فرد در میان جمع به چشمان او توجه کنید، به‌طور حتم متوجه پلک زدن‌های مداوم او می‌شوید. این یک نشانه است که به شما اعلام می‌کند، فردی که در حال گفت‌وگو با شماست از لحاظ روانی چندان در آرامش قرار ندارد.


 

یا اشتباه کرده یا می‌ترسد!
  • گزیدن لب‌ها

«کارول کینسی» که یکی از روان‌شناسان معروف و متخصص در زبان بدن است، گزیدن لب‌ها را یکی از مهم‌ترین نشانه‌ها از قرار داشتن فرد در وضعیت استرس‌زا می‌داند. در بسیاری از مواقع زمانی که انسان‌ها اشتباهی را مرتکب می‌شوند بی‌اختیار لب‌های خود را می‌گزند. در این مواقع انسان سعی می‌کند، به‌طور ناخودآگاه با گزیدن لب‌ها، فرو بردن آن‌ها به داخل دهان و تماس زبان با آن‌ها خود را از زیر بار روانی خارج کند.


 

بینی پینوکیو
  • خاراندن بینی

سعی کنید هنگام دروغ گفتن هرگز بینی خود را لمس نکنید، زیرا می‌تواند شما را در مقابل مخاطبان‌تان لو بدهد. «مایکل کانینگهام»، استاد ارتباطات از دانشگاه «لوئیسوایل» در این باره می‌گوید: «زمانی که فردی دروغ می‌گوید، ترشح هورمون آدرنالین در بدنش افزایش پیدا می‌کند. این عامل باعث انبساط رگ‌های خونی بسیار ریز در داخل بینی می‌شوند و در این هنگام شما در این نقطه از صورت‌تان احساس خارش می‌کنید.» نگاه ممتد ولی کوتاه مدت به‌صورت فرد طرف مقابل یکی دیگر از نشانه‌هایی است که فرد دروغگو را رسوا می‌کند. هنگام دروغ گفتن فرد خطاکار سعی می‌کند با نگاه‌کردن به‌صورت طرف مقابل متوجه شود که آیا حرف او مورد قبول واقع شده یا خیر. به همین علت است که هنگام دروغ گفتن یا بعد از آن نگاه‌های فرد دروغگو طولانی‌تر و دقیق‌تر از حالات عادی می‌شود.


 

سانسور خطرناک‌ها
  • بستن چشم‌ها

با مالیدن چشم‌ها، پوشاندن آن‌ها با دست یا بستن آن‌ها در زمانی طولانی‌تر از پلک زدن، مغز می‌خواهد از دیدن بعضی از عواملی که در مقابل چشمان ما قرار دارد جلوگیری کند. حتی در بسیاری موارد زمانی که صدایی ما را آزار می‌دهد، ما به‌طور ناخودآگاه برای لحظه‌ای دستان‌مان را روی چشمان خود می‌گذاریم. این یک مکانیسم دفاعی برای مغز است تا بتواند خود را از پردازش رویدادهای ناخوشایند یا تهدید‌کننده رهایی ببخشد.


 

کمک می‌خواهد
  • نگاه کردن به سمت پایین به‌مدت طولانی

با این حرکت فرد از دیگران حمایت را درخواست می‌کند. این تاکتیکی است که بسیاری از کودکان کم سن و سال هنگام مواجه شدن با دیگران در انجام یک کار اشتباه از خود بروز می‌دهند تا به این ترتیب بتوانند حمایت والدین یا اطرافیان را به سمت خود بکشانند. اگر شخصی این حالت را از خود نشان می‌دهد احتمالا انتظار همدردی دارد، پس سعی کنید در این مواقع او را درک کنید.


 

گذشته را به یاد بیاورید
  • نگاه کردن به بالا یا اطراف

آیا می‌خواهید بفهمید چه زمانی فردی در حال تلاش است تا خاطرات گذشته را به یاد بیاورد، پس به جهت نگاه کردن او توجه کنید. زمانی که فردی سعی می‌کند چیزی را به یاد بیاورد چشمان خود را به سمت آسمان می‌گیرد، زیرا در تلاش است تا آن را در ذهن‌ خود تصویر کند. زمانی هم که تلاش می‌کند یک حرف را به یاد بیاورد به سمت یکی از گوش‌های خود نگاه می کند، به این شکل که گویا تلاش می‌کند دوباره آن را بشنود.


 

خطر در کمین شماست
  • لمس‌کردن پیشانی یا لاله گوش

این کار نشان‌دهنده آن است که شما احساس تهدید می‌کنید یا خونسرد نیستید. برای مثال زمانی که شما در ردیف اول کلاس نشسته‌اید و امیدوارید که معلم نام شما را صدا نزند. بسیاری از مواقع اگر انسان‌ها در حالت نشسته باشند در این حالت دست خود را به آرامی روی پاهای خود می‌زنند. ضربه زدن به عصب‌هایی که در قسمت‌های انتهایی بدن مانند پاها یا گوش‌ها قرار دارند به بدن کمک می‌کند ضربان قلب یا فشار خون خود را پایین بیاورد.


 

خواندن زبان بدن
  • مخالفت ایستادن در حالتی که پاها کنار هم هستند

این وضعیت نشان‌دهنده آن است که فرد حالت دفاعی به‌خود گرفته و شاید بیان‌کننده آن باشد که چندان با گفته‌ها یا کارهای شما موافق نیست.

  • خوش‌آمدگویی چرخیدن به یک سمت

تقریبا بسیاری از مردم در حالت ایستاده یا نشسته بدن خود را اندکی به سمت کسی که توجه آن‌ها را به‌خود جلب کرده است می‌چرخانند. در این بین، شاید توجه به یک نکته بتواند به بهتر شدن رابطه شما با دیگران کمک کند. زمانی که در حال صحبت کردن با فردی هستید و یک شخص سوم تصمیم دارد به جمع شما نزدیک شود، سعی کنید زاویه خود را تا 45 درجه به سمت او بچرخانید. این یک علامت است که نشان می‌دهد به طرف مقابل خوش‌آمد می‌گویید و او را به جمع خود دعوت می‌کنید.





فرق راه رفتن زنانه و مردانه
  • راه رفتن

شیوه راه رفتن شما هم اطلاعات خاصی را به دیگران منتقل می‌کند. افرادی که سریع راه می‌روند در نگاه دیگران خلاق و شایسته به‌نظر می‌آیند. این‌طور به‌نظر می‌رسد، آن‌ها باید به جای مهمی بروند و در زندگی خود هدف دارند. برای آن‌که راه رفتن‌تان در نگاه دیگران تاثیرگذار به‌نظر بیاید سعی کنید ابتدا پاشنه پا را روی زمین بگذارید و سپس به سمت نوک انگشتان بروید. جالب است که بسیاری از مردان ابتدا پاشنه پای خود را روی زمین گذاشته اما اکثر زنان میانه کف پا را روی زمین می‌گذارند.


 

باورتان نمی‌کنند
  • تکان‌دادن دست‌ها

تحقیقات نشان داده است، افرادی که مرتب دست‌های خود را حین صحبت کردن تکان می‌دهند شخصیت باانرژی، منطقی و گرمی دارند اما در عوض افرادی که حرکات دست کمتری دارند منطقی‌تر و تحلیلگرتر به‌نظر می‌رسند. به یاد داشته باشید که حفظ تعادل کلید موفقیت در تاثیرگذاشتن روی دیگران است. افرادی که بیش‌ از‌ اندازه دست‌های خود را تکان می‌دهند در نگاه دیگران باورپذیری کمتری دارند و ضعیف‌تر نشان داده می‌شوند. اگر فکر می‌کنید در موقعیت‌هایی مانند مصاحبه شغلی ممکن است دستان خود را بیش از حد تکان بدهید، بهتر است چیزی مانند یک کتاب یا پوشه در دستان خود بگیرید.





احساس برتری
  • ایستادن با پاهای باز

ایستادن در حالتی که پاهای شما به اندازه عرض شانه‌ها باز است، نشان از اقتدار، تسلط و نفوذ دارد. هنگام بحث کردن با دیگران یا اختلاف نظر، این شکل از ایستادن به طرف مقابل القا می‌کند که شما در این بین احساس برتری دارید. قرار دادن دست‌ها روی ران‌ها هم یکی از نشانه‌های سنتی قدرت و اقتدار است.

  • عوض کردن پاها

شکلی که شما بدن خود را حرکت می‌دهید نشان‌دهنده علاقه، نگرش و گرایش شماست. اگر به‌طور مرتب وزن خود را روی یکی از پاهای خود قرار می‌دهید یکی از نشانه‌های آن است که شما ناراحت و عصبی هستید و به این شکل می‌خواهید به‌خود آرامش بدهید. در این وضعیت فرد مرتب در حال فکر کردن در مورد موضوعات متعدد در ذهن خود است و این تغییر فکر خود را به شکل عوض کردن پایی نشان می‌دهد که بیشتر وزن بدن را تحمل می‌کند.


 

منعطف نیست
  • باز‌کردن دست‌ها

اگر شخصی دستانش را در مقابل شما باز کند به شکلی که گویا یک سینی برای تعارف کردن در مقابل شما گرفته است، نشان می‌دهد که از نظرات شما استقبال می‌کند و منتظر شنیدن آن است. قرار دادن کف دست‌ها به سمت پایین یا گره کردن آن‌ها به شکل مشت نشان می‌دهد، فرد مقابل شما در آن لحظه شخصیت انعطاف‌پذیری ندارد.


 

متقلب
  • پنهان‌کردن دست‌ها

اگر فردی در حال صحبت‌کردن با شما دستانش را در جیبش می‌گذارد یا در پشت خود پنهان می‌کند، این احتمال را بدهید که چیزی را از شما پنهان می‌کند یا قصد تقلب دارد. شاید فردی در حال تعریف کردن ماجرایی برای شماست اما این احتمال وجود دارد که او تمام داستان را نمی‌گوید و بخشی از آن را مخفی می‌کند.


 

فرار سریع
  • تکان دادن مداوم پاها

آیا دقت کرده‌اید در حالتی که یکی از پاهای خود را روی پای دیگر انداخته و نشسته‌اید، مرتب یکی از آن‌ها را مرتب تکان می‌دهید. تحقیقات نشان می‌دهد، این نوع حرکات می‌تواند به آرام شدن تنش در انسان کمک کند و هر چه شدت این حرکات بیشتر باشد به همان اندازه هم میزان این تنش‌ها بیشتر است. همچنین تکان‌دادن مرتب پاها نشان می‌دهد که شما هرچه سریع‌تر می‌خواهید خود را از وضعیتی که در آن قرار دارید رهایی ببخشید و پاهای شما کاملا برای این موضوع آماده‌اند. دقیقا به همین دلیل است که در مطب‌های پزشکان، در اکثر مواقع بیماران منتظر پاهای خود را تکان می‌دهند.


 

آماده برای فرار از دست شما
  • قرار دادن نوک پاها به سمت در خروجی

زمانی که با یک فرد در حال گفت‌وگو هستید، اگر متوجه شدید که آن فرد نوک انگشتان پایش را به سمت در خروجی چرخانده است، بدانید که آن فرد به‌طور ناخودآگاه اعلام می‌کند که آماده است تا گفت‌وگو را تمام کند و به سمت بیرون حرکت کند.


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ